‍Chemistry World:  Dr. Sami Sajjadifar

‍Chemistry World: Dr. Sami Sajjadifar

در این وبلاگ مطالب تخصصی شیمی آلی مطرح و درج خواهد شد ( برای دیدن مطالب متنوع تر به قسمت آرشیو بروید).
‍Chemistry World:  Dr. Sami Sajjadifar

‍Chemistry World: Dr. Sami Sajjadifar

در این وبلاگ مطالب تخصصی شیمی آلی مطرح و درج خواهد شد ( برای دیدن مطالب متنوع تر به قسمت آرشیو بروید).

۱) چرا در قران به انجیر قسم یاد شده است. ۲) خدایا چرا من؟

خدا به این خوردنی قسم خورده!؛

اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است؛

 

اسمش را که می‌شنویم برایمان خیلی آشناست؛

شاید این حس نوستالژی‌مان است که یکهو گل می‌کند

و خیال می‌کنیم سال‌های سال است این درخت را می‌شناسیم؛

درخت قصه‌های کودکی‌مان که قد یک چوب کبریت بود

در باغچه حیاط خاله پیرزن، به اندازه یک غربیل؛

 

درخت انجیر!؛

 

تشخیص درخت انجیر از سایر درختان، حتی برای یک فرد غیر حرفه‌ای و درخت نشناس هم کار خیلی سختی نیست

البته به شرطی که میوه آن هنوز به درخت باشد!؛

اما اگر از فصل میوه دهی (اواسط تابستان تا اوایل پاییز) گذشته بود

باز هم می‌توان از روی برگ‌های پنجه‌ای شکل و سبز تیره درخت، آن را شناخت؛

علاوه بر این، با شکستن شاخه یا حتی کندن برگ از ساقه

شیره سفید رنگی خارج می‌شود که یکی دیگر از راه‌های شناختن این درخت است.

این شیره سمی

ولی از نظر دارویی بسیار کاربردی ‌است.

میخچه، زگیل و خیلی از مشکلات پوستی، با مالیدن شیره انجیر روی آن به سرعت درمان می‌شوند.

 


     انجیر شگفت‌انگیز


خداوند در سوره "تین"(انجیر) به این میوه قسم خورده است و

دانشمندان دین‌پژوه می‌گویند، احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوه‌های همه چیز تمام است

و کلکسیونی از املاح و ویتامین‌ها دارد؛

لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است.


اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد

که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است.


قصه از این‌جا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند

که به میزان کم، در مغز انسان و حیوانات تولید می‌شود.

این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون و مسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است

و بازتولیدش بعد از ۶۰ سالگی تعطیل می‌شود.

ژاپنی‌ها فهمیدند این ماده

فقط در انجیر و زیتون موجود است

و برای تأمین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد.


بعد از ارائه این نتیجه

یکی از قرآن پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی می‌نویسد

و اعلام می‌کند که در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده.

نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است؛


این مطلب توسط دوست خوبم جناب آقای دکتر محمد حسین فکری – استاد گروه شیمی دانشگاه آزاد خرم آباد ایمیل شده است.

====================================

خدایا چرا من ؟ ... 
آرتور اش
قهرمان افسانه ای تنیس
هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"
آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا
بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟

نظرات 11 + ارسال نظر
کیمیاگر جوان یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ق.ظ http://www.iranwell.blogfa.com/

سلام مطلب جالبی بود قبلا راجع بهش شنیده بودم...... با اجازتون این مطلبو تو صفحات جانبی وبلاگم میذارم البته با ذکر منبع

با سلام
ایرادی نیست من هم این مطلب را از ایمیل آقای دکتر فکری درج کردم
موفق باشید.

سبحان رضایتی دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام اقای دکتر حالت چطوره؟ یه سوال داشتم اگه بخام از کاغذ تی ال سی که یه بار استفاده کردم میشه دوباره با حلال بشورم و استفاده کنم؟؟؟؟؟ اگه آره/به چه حلالی بشورم ؟؟؟/

سلام
استون و اتانول در یک ظرف جا حلوای شکری عقاب که خوب دربش کیپ میشه
ایمیلتو بفرست و اگر خواستی تماس بگیر
مرسی
موفق باشید

تشمال چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ق.ظ http://teshmal.blogfa.com/

سلام جناب دکتر
ممنون که وقت گذاشتین و به وبلاگ ما سر زدین و تشکر بخاطر دلسوزی و برادریتان
جواب ژرسهایتان را در قسمت ژیامهای وبلاگم داده ام.شاید بهانه ای شود دوباره افتخار دهید.
پرسشتان در پست بوجی ژاسخ گفته شده است
سپاس

چشم حتماً سر زدم و یاداشت هم گذاشتم.
موفق باشید

کیمیاگر جوان جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:16 ب.ظ http://www.iranwell.blogfa.com/

سلام آقای دکتر.
ممنون از توجهتون به مطلب وبلاگم . قبول دارم کمی قلمم تند بود و عذرخواهی می کنم. اما مطالب کاملا جنبه طنز دارن و چیزی خارج از اون نیست. با کمال میل مطلبو ویرایش می کنم.
درسته شاید بالای 60درصد دانشجوها به قول شما ول معطل باشن ولی تروخشک نباید یه جا بسوزن.قلم من مربوط به دنیای مجازیه و خارج از اون به هیچ وجه به خودم اجازه جسارت به فردیو نمیدم.با مطلبم می خاستم نشون بدم تروره شخصیتی کار آسونیه که خیلی از استادا خیلی راحت به خودشون اجازه چنین کاریو میدن. خیلی از ما دانشجوها با کلی زحمت و با سیلی سرخ نگه داشتن صورتمون اومدیم داریم درس میخونیم که افتخار خودمون و خانوادمون بشیم درست نیست همه به یه چشم دیده بشن. ممنون از اینکه از نوشتنم تعریف کردین .من دانشجوی شیمی از دانشگاه سراسری ... هستم هر روز از شنبه 8 صبح تا 5 ظهر کلاس دارم.عضو تیم المپیاده دانشگاه هم هستم که روزی دو ساعت و نیم تمرینات وقتمو میگیره علاوه بر اون کار ترجمه و طراحی سایت و هر کاری که مربوط به کامپیوتر بشه هم انجام میدم. به لطف خدام درسمم خوبه و تا حالا به مشکلی برنخوردم همه ترمارو با معدل خوبی گذروندم.پس جزو اونایی که ول معطل هستن محسوب نمیشم. برای همین از استادی واهمه ای ندارم بیاد مطلب وبمو هم بخونه مشکلی نیست چون تو کلاسش به هر استادی توهین می کنه و همه دانشجوهارو گوسفند خطاب می کنه . خدا وکیلی دور از انصافه که برای یه سوال پرسیدن از استاد با بسم الله و خدایا خدایا ازشون چیزی بپرسیم. البته منم اشتباه کردم که تا حدودی جمع بستم. البته تو این زمان که نامردی به اوج رسیده امکان هر عکس العملی وجود داره.
در هر صورت ممنون از تذکراتتون . انتقاداتتون رو با کمال میل پذیرفتم.
موفق باشید و امیدوارم سایه استاد خوبی مثله شما هیچ وقت از سر ما دانشجوها کم نشه.

با سلام می دونم که می دونید من برای دانشجوهام خیلی ارزش قائلم و به هیچ عنوان توهین کردن به دانشجو رو در شان یک استاد نمی بینم و مطمئن هستم استادی که به دانشجو توهین می کنه در وحله اول خودشو خراب می کنه و ارزش خودشو میاره پایین. اگر ما برای دانشجوها ارزش قائل نشیم آنها هم در آینده ممکنه خدای ناکرده این سیکل باطل رو طی کنند و اینهمه گناه متوجه ما میشه. ما باید در پرورش نسل آینده خیلی دقیق برخورد کنیم شخصیت کسی را خرد کردن حتی در صورتیکه درسخوان هم نباشد اصلا و ابدا جایز نیست هر چند سخت گیری کردن با خرد کردن شخصیت دیگران خیلی تفاوت داره. به هر حال شیمیست جوان قلم خوبی برای نوشتن داری این یه نعمته امیدوارم این قلم در جهتی بچرخد که خدا میخاد( امام جعفر صادق(ع) می فرماید: من احب لله و ابغض لله و اعطی لله فهو ممن کمل ایمانه: هر کس به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمنی و بخشش نماید ایمان او به سر حد کمال رسیده است) .
و امیدوارم تو زمینه شیمی هم مثل این قلم خوب و برنا باشید.
موفق باشید
سجادی فر

کیمیاگر جوان شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:08 ب.ظ http://www.iranwell.blogfa.com/

سلام آقای دکتر.
با نظرتون موافقم . به امید اینکه همه استادا مثل شما فکر کنن.
با اجازتون وبلاگتون رو لینک کردم .

shelphin شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:13 ب.ظ http://shelphin.persianblog.ir

سلام
واقعا مرسی از این مطلب زیبا
من واقعا خوشحال می شم وقتی می بینم حقایق اسلام از لحاظ علمی ثابت می شه
به من هم سر بزنید
خوشحال می شم از راهنماییتون استفاده کنم

دانشجوی ایلامی رشته فیزیک چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:32 ب.ظ

سلام بر جنابتان
از شما بعنوان یک نخبه و صاحبنظر ایلامی در وبلاگ تشمال نامبرده شده است .از طریق آن لینک وارد وبلاگتان شدم.مایلم با شما بیشتر آشنا شوم.

وبلاگ تشمال به ما لطف داشته و اِلا ما کجا و نخبه ی صاحب نظر کجا؟ ولی عقیده دارم باید برای بهتر شدن نه بلکه تلاش کرد بلکه باید جنگید و حق را ستاند. اعتقاد دارم افراد نخبه آنهایی هستند که دیگران از هوش و فکر آنان باید به اسایش برسند و برای بهبود وضعیت مردم عاشقانه بکوشند علمی که بهره ای نداشته باشد بود و نبودش تقریباْ یکی است. علم ما فعلاْ به مرحله شکوفایی نرسیده است البته نمیذارن هم شکوفا بشه. اگر اجازه بدهید من یک مثال واضح و روشن ارائه بدم. من به همراه دکتر علی حسینی عضو هیئت علمی دانشگاه مدت سه سال روی طرح کارخانه تولید سولفوریک اسید کار کردیم زمین تحویل گرفتیم تصطیح کردیم و حدود ۱۰۰ میلیون تومان هم هزینه کردیم کل مبلغ وام حدود ۳ میلیارد تومان بود که کارخانه با ۱۰۰ ظرفیت اسمی می توانست در مدت ۳ سال، کل سرمایه را پس بدهد ولی به دلیل ندانم کاری رئیس بانک ملی مرکزی جناب آقای کریمی - رئیس صنایع جناب آقای فروتن و شهرکهای صنعتی جناب آقای کریمی که فعلاْ از ایلام رفتند و نبود سرمایه گذار بخش آورده نقدی این طرح عودت داده شد و بعد از سه سال ما را مجبور کردن طرح را خاتمه یافته تلقی کنیم این طرح در حدود ۱۰۰ نفر اشتغال مستقیم داشت اصلاْ اتفاقاتی در حین این مدت برای ما افتاد که برای ما خیلی تعجب آور بود اگر ما برای فلان شخص سهم خاصی می ذاشتیم کنار و از فلان نماینده حمایت می گرفتیم می فهمی که چه میگم حمایت نماینده هم می دانید چه معنایی دارد تازه من دوهزاریم افتاد چرا یک نفر برای مجلس ۷۰۰ میلیون تومان هزینه می کند که برنده بشه. ببینید آدمهای صاحب فکر در استان کم نیستند ولی مجبورند از اینجا برند که هم خودشان راحت بشن هم خیلی ها از دستشان راحت بشن. بعضی ها اگر مجبور بشن فوراْ انگ سیاسی و حذف یعنی سقطت می کنند استان ما که تو جناح و جناح بندی حرف اول را در کشور می زنه این هم اضافه شده به کمالاتش. درد دل زیاده جانم
ولی نمی دانم چرا احساس می کنم شما همان صاحب وبلاگ تشمال هستی به هر حال هر کسی هستی خدانگهدارتات باد.
حرف برای گفتن زیاده ولی کو عمل. موفق باشید.

محمودی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:46 ب.ظ

سلام . خیلی بدبین هستید استاد.در مورد شکتان به بنده.رضا محمودی هستم دانشجوی ایلامی قیزیک دانشگاه آزاد تهران.

ممنونم که خودتو معرفی کردید. آها اینطوری شد. خوب از اولش بگو تا من مثلاْ فکر نکنم داری به جای یه نفر دیگه داری می نویسی یا مثلاْ ....
آرزوی قلبی من موفقیت همه ایلامی ها بلکه همه ایرانی های خوشفکر و با مرام است.
در پناه خدا موفق باشید
سجادی فر - ساعت ۸ و ۳۷ دقیقه شب - سایت دانشگاه بوعلی سینای همدان

تشمال مشی عبد سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:52 ب.ظ http://teshmal.blogfa.com/

سلام
به روز هستیم کُر ملشای
گیان لایقتو گوشت کلشیر و خدا
برای رشوه ندادن به مسئولان صنایع و نماینده ها و فلان و بیسار منظورمه
اجازه هست در قالب یادداشتی در تشمال بهش اشاره ای بشود

تشمال حالا شدی مشی عبد ؟؟؟؟؟!!!!
حالا چرا مشی عبد؟ عبد که مشی نبود
اصلاْ چرا عبد؟
اصلاْ عبد و کارهایش را آشنایید؟؟؟؟
مسئله دوم: نه استاد نقادی این مسئله بهتره در همین جا خاتمه پیدا کنه تا این تشمال اسمشو نگه فایده نداره؟
البته فهمیدن اسم و یوزر نیم شما ساده است جانم میخای بگم چطوری؟
موفق باشید.
(زمان های هر اتصال - تلفنی که از آن کانکت میشی و ایمیلی که با آن این پست را ساختید قابل شناخته پس حواست باشه عزیز گرفتی؟)
امیدوارم مواظب قلمتان باشید.
سجادی فر - شب جمعه ساعت ۱۱ و ۱۰ دقیقه

تشمال مشی عبد پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ http://teshmal.blogfa.com/

سلام استاد عزیز
به گمانم چیزهایی از آن عبد مد نظر شما شنیده باشم.یحتمل مرحوم عبد.این عبد ما مدل دیگریست.اسم خاصیست و البته در بعضی نقاط استان اسم عام.یک طایفه ای هست از قدیمیاش از هر سه نفر اسم یک نفرشان عبد است.انشاالله سوتفاهم نشود.صرفا یک اسم است که می توانست هر چیز دیگری باشد.
همانطور که من درک می کنم چرا می خواهید ادامه آن بحث نقادانه خاتمه یابد شما هم حکما درک خواهید کرد چرا من خودم را معرفی نمی کنم.
ولی از بحث های چالشی فرار نمی کنم.منتظر نقدهایتان و راهنماییهایتان و ایضا دلسوزیهای برادرانه تان هستم.حق یارتان
از دیدگاههای مذهبی اساتید دانشگاه خوشم می آید.بخصوص در این دوره که روشنفکری را معادل بی دینی یا تفسیرهای من درآوردی از دین گرفته اند.

عباس ملاتقی جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:20 ب.ظ http://www.abbasmollataghi.blogfa.com/

دوست خوبم سلام و خسته نباشید
کاش یه مقدار محتوا و تیپ وبلاگ رو علمی تر و بزرگ تر کنی
چون دانشجوی دکتری هستی دلم نیومد این پیشنهاد رو ندم
موفق باشی

دوست عزیز و بازدید کننده محترم جناب آقای عباس ملاتقی
مطمئناْ محتوای یا مطالبی که در زمینه شیمی بر روی وبلاگ می زنم قابل استفاده و مفیدند این مطلب رو از زبان اساتید گروه شیمی می گویم و مطالبی که درج می کنم مورد نیاز دانشجویان شیمی می باشد هر چند که قبول دارم سر و تیپ وبلاگم خیلی خوب نیست فارغ التحصیل بشم مطمئناْ وبلاگ رو به یک سایت تبدیل می کنم و سرو سامانی بش میدم. متشکرم از اینکه لطف کردید و اظهار نظر فرمودید.
سجادی فر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد