‍Chemistry World:  Dr. Sami Sajjadifar

‍Chemistry World: Dr. Sami Sajjadifar

در این وبلاگ مطالب تخصصی شیمی آلی مطرح و درج خواهد شد ( برای دیدن مطالب متنوع تر به قسمت آرشیو بروید).
‍Chemistry World:  Dr. Sami Sajjadifar

‍Chemistry World: Dr. Sami Sajjadifar

در این وبلاگ مطالب تخصصی شیمی آلی مطرح و درج خواهد شد ( برای دیدن مطالب متنوع تر به قسمت آرشیو بروید).

مانکن و ستاره رقص روسیه

دعای دوری از بلا و حاجت روا شدن در ایام پایان ماه ذی حجه:

 سبحان الله یا فارج الهم و یا کاشف الغم فرج همی و قلة حیلتی و ارزقنی من حیث لا أحتسب یا رب العالمین.

پیامبر فرمودند: هر کس مردم را از این دعا با خبر کنددر گرفتاریش گشایش پیدا می شود.

=========================================================
روبرتو مارونی وزیر ایتالیایی :
چطور از من انتظار دارید قانون منع حجاب را امضاء کنم در حالی که مریم مقدس در تمام عکسهایش حجاب دارد
Description: Epic Minister is Epic

=========================================================
با حجاب شدم ، تا به خدا برسم

«ماشا الیلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او حدود 2 سال پیش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زیبا مطرح بود و شهرت و محبوبیتش با اوج گرفتن "گروه رقص و موسیقی فابریک" در روسیه، به بالاترین حد رسید. اما ماشا همانقدر که بسرعت در آسمان شهرت و محبوبیت طلوع کرد خیلی زود نیز از صحنه ناپدید شد. این امر نه به دلیل افول ستاره‌ی بخت وی بود و نه به علت از دست دادن "زیبایی چهره" یا "سحر صدا" ؛ بلکه به این دلیل بود که: «ماشا مسلمان شد و لباس عفت و ایمان را بر درخشش‌های کاذب دنیوی ترجیح داد». تفاوت بزرگ او با بسیاری از هنرمندان و خوانندگان دیگری که اسلام و حجاب را برگزیده‌اند در این است که وی در اوج شهرت، زیبایی و طراوت، و در زمانی که تازه پیشنهادهای اغواکننده به سویش رهسپار شده بود حجاب و عفاف را انتخاب کرد. ماشا الیلیکینا، ستاره سابق سینما، رقص و موسیقی، اینک حجابی اسلامی در بر دارد و به تدریس در مدارس مشغول است. وی می‌گوید از جلوه‌های کاذب سابق متنفر است و اکنون احساس خوشبختی می‌کند. آنچه در پی می‌آید مصاحبه سایت روسی Islsm.ru با این هنرمند مسلمان شده است که همکاران نسخه روسی سایت ابنا، آن را به فارسی ترجمه کرده‌اند. خواندن این مصاحبه را به همه خوانندگان توصیه‌ می‌کنیم مخصوصاً به دختران مسلمانی که گاه با وسوسه‌های مختلف و تحت تأثیر زرق و برق‌های ظاهری تمدن غرب، قدر گوهر وجود خود و نیز قیمت ارزش‏هایی نظیر حجاب را نمی‌دانند:  
ــ چطور شد که تمام موفقیت‌ها و درخشش‌های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟
ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.
ــ  در زمانی که یک خواننده بودی آیا فکر می‌کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟
ماشا: نه ؛ حتی به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب ـ یعنی آب زمزم ـ بنوشم.
ــ آیا راهی که برای مسلمان‌شدن طی کردی، مسیری طولانی بود؟ 
ماشا: من دو سال است که مسلمان شده‌ام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیک‌ترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.
روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را می‌دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!» ، من در آن لحظه بسیار گریستم ؛ زیرا برای اولین بار در زندگی‌ام بود که چیزی از خدا می‌خواستم.
ــ در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟ 
ماشا: من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می‌کنم. ضمناً برخی از نت‌های مجاز شرعی را نیز می‌نویسم.
ــ  آیا موسیقی هم گوش می‌دهی؟ 
ماشا: بله ؛ کارهای "گروه ریحان"، "گروه سامی یوسف" و "گروه کت استیونس" ( که پس از اسلام آوردن نام خود را "یوسف اسلام" گذاشت) را گوش می‌کنم.
ــ آیا چیزی از قرآن هم آموخته‌ای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟
ماشا: در ابتدا فکر می‌کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد ؛ اما آن را شروع کرده‌ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می‌کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.
ــ چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می گروند از بین اهالی هنر و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟
ماشا: اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکم‌ترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است.
ــ از اینکه مسلمان شده‌ای چه احسای داری؟
ماشا: احساس خوشبختی. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم.
ــ و چه تفاوتی با قبل داری؟
ماشا: ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.
 
 
 
ــ  آیا گاهی به موفقیت‌ها و درآمد سابق خود  فکر نمی‌کنی؟ حسرت آن دوران را نمی‌خوری؟!
ماشا: آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی‌ارزش و منفور هستند.
ــ  از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می‌کنی هراس نداری؟
ماشا: نه نمی‌ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می‌دانم که دیگران را از راه گمراهی باز دارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.
ــ از اینکه عکس‌های سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟
ماشا: من خودم دوست ندارم به این عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می‌تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می‌تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی‌های گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.
ــ اینک چه چیزی از "اسلام" می‌توانی به دیگران بگویی؟
ماشا: اسلام می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیاندیشی حداقل سعی کن از قید خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد.
ــ چه پیامی برای مسلمانان داری؟
ماشا: آرزو می‌کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه‌های آنان ببارد.
ــ و برای غیر مسلمانان؟ 
ماشا: امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌ای که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است کمی اندیشه کنند.

from:www.abna.ir

ایمیل دیگری از جناب آقای دکتر حیدری میرزایی- عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد ایلام - انگلستان(دانشجوی دکتری).

لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت

مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد.
فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
من اهل کشور مصر و مسلمان هستم
فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت
مطلبی دیگر از جناب آقای دکتر حیدری میرزایی